۰۷
مهر
بچه که بودم به من آموختند
فحش نباید بدهی گوسفند
بی ادبی بوده از این خانه دور
حرف رکیکی نزنی بی شعور
بچه که بودم به من آموختند
فحش نباید بدهی گوسفند
بی ادبی بوده از این خانه دور
حرف رکیکی نزنی بی شعور
گربه مجلس راه یابد پای من
هرچه ویرانی است عمران می کنم
می روم هر شب به میدان های شهر
هر چه ساعت بود میزان می کنم
خدایا پس چرا من زن ندارم؟
زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟
دوتا زن دارد این همسایه ما
همان یک دانه را هم من ندارم
گرفتند آدمی را توی تبریز
به جرم نقض قانون اساسی
و بعضی گفتمان های سیاسی
دختری از کوچه باغی میگذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت
در پی اش افتاد و گفتا او سلام
بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام